اخیراً هر وقت با کسی دربارهی یه موضوعی صحبت میکنم، یکی از سوالهایی که ازش میپرسم اینه که: «چیزی که گفتی رو Mind Map کردی؟» معمولاً جوابها به دو دسته تقسیم میشه: یا میگن «نه، Mind Map نکردم» یا اینکه میپرسن «اصلاً این Mind Map که میگی چیه؟»
توی این نوشته، با دو تا مثال واقعی از تجربههای خودم میخوام توضیح بدم چرا به نظرم Mind Map یکی از بهترین ابزارهای فکریه که میتونیم ازش استفاده کنیم.
مثال اول: پترنها (Patterns) در دنیای مهندسی نرمافزار
من یه ریپازیتوری توی گیتهاب دارم به اسم Software Engineering Patterns. توی این ریپو، پترنهایی که یاد گرفتم یا دارم یاد میگیرم رو لیست میکنم، توی دستهبندیهای خودشون قرار میدم، و داخل فایل README توضیح مینویسم که از هر پترن چی یاد گرفتم. اینطوری هم خودم بهتر یادم میمونه، هم ممکنه به درد بقیه هم بخوره.
اولین چیزی که وقتی ریپو رو باز میکنی میبینی، یه تصویر از یه Mind Map هست.
برای من این Mind Map حکم یه نقشهی راه داره. چون وقتی به موضوع بزرگی مثل Software Engineering Patterns فکر میکنی، اگه ساختار نداشته باشی خیلی زود گیج میشی. پترنها خیلی زیادن، پس اولین کاری که کردم این بود که دستهبندیشون کنم.
در مرکز Mind Map نوشته شده: Software Engineering Patterns، و ازش چندین شاخه اصلی زده بیرون: مثل Design Patterns، Anti-Patterns، Concurrency Patterns و …
بعد که این دستهبندی کلی رو داشتم، شروع کردم روی هر شاخه بیشتر ریز شدن. مثلاً Design Patterns خودش به سه دستهی اصلی تقسیم میشه، و هر کدوم از اون دستهها هم پترنهای خودشونو دارن.
اینطوری ذهنت منظمتر میشه، و هر وقت یه پترن جدید یاد میگیرم، میدونم باید کجا توی نقشه بذارمش. حالا اون Mind Map داره کمکم رشد میکنه و بزرگتر میشه. و برای من تبدیل شده به یه ابزار مهم برای نظم ذهنی و یادگیری عمیقتر.
مثال دوم: تبدیل آدم هایی که میتونم روشون حساب باز کنم (Network) به یک Mind Map
یه کار دیگهای که دارم انجام میدم اینه که آدمهایی که توی زندگیم میشناسم رو تبدیل میکنم به یه Mind Map. تصور کن خودت رو بذاری وسط صفحه، و آدمهایی که میشناسی رو به خودت وصل کنی.
حالا بر اساس یهسری معیار که خودت مشخص میکنی، این آدمها رو نزدیک یا دور از خودت قرار بده. مثلاً اینا میتونن معیارهای تو باشن:
-
در هفته چند ساعت میبینمش؟
-
تا چقدر میتونم روش حساب مالی باز کنم؟
-
چقدر بهش کمک کردم یا ازش کمک گرفتم؟
و کلی معیار دیگه. یه قدم جلوتر اینه که برای هر آدم، یه شاخهی جدا بگیری و آدمهایی که اون آدم میشناسه یا میتونه بهت معرفی کنه رو هم بیاری داخل نقشه. اینطوری یه تصویر واقعی و مفید از شبکهی اطراف خودت داری.
خب حالا این چه فایدهای داره؟
بهت کمک میکنه ببینی چه کسانی رو واقعاً «میشناسی»، چقدر بهت نزدیکن، و اگر میخوای به یه آدم خاص برسی، چطوری میتونی از طریق این شبکه بهش نزدیک بشی.
جمع بندی
Mind Map یه ابزار خیلی سادهست، اما تأثیرش فوقالعادهست. برای هر چیزی که داری یاد میگیری یا دربارهش فکر میکنی، یه Mind Map بکش. کمکت میکنه بهتر فکر کنی، بهتر یاد بگیری، و مهمتر از همه: ذهنتو مرتب نگهداری.